رنگ های پرّان بلور؛ آبی

ساخت وبلاگ

ناگهان احساس میکنم فرسنگ ها از هم فاصله داریم. نمیدانم باید از چه چیز با او حرف بزنم. موقعیتِ نا-راحتی دارم از اینکه میخواهم حالِ خودبخودی ام را حفظ کنم و درعین حال حرف بی ربطی نزنم که موجب ناراحتی او شود. بهتر است بجای حرف بی ربط بگویم مجموعه ای از رنجش هایی خرد که برای من به همان اندازه ی ریز بودنشان نیستند. بلکه نشانه ی پایه های مهم تر و استوارتری ست. علاوه بر اینکه تعداد این رنجش های ریز، درکنار هم زیاد است. توی ماشین که نشسته بودیم میگفت شبیه این است که لکه ی جوهری روی صفحه ی سفیدت افتاده باشد و این لکه ناگهان چنان بزرگ شود که همه ی صفحه را بگیرد. فکر کرده بود با خودش و به این نتیجه رسیده بود که این ماجرا از یک اتفاق خیلی جزئی شروع شده که من آن را بزرگ تر از حد واقعی دیده ام. من، در شرایطی که سعی داشتم لحن کلماتم را در دست بگیرم تا از خشمِ درونی، ناغافل چیزی روی او نریزم به او گفتم اینطور نیست که یک لکه ناگهان بزرگ شده باشد. اینطور است که تعداد زیادی لکه های کوچک کوچک ناگهان بر همه ی صفحه افتاده و این لکه ها، به هم وصل شده و بزرگ شده اند. اگر فقط یکی یا دو تا بود، میگفتم شاید من باید جور دیگری ببینم. اما حالا طوری زیاد شده که خیال میکنم من برای درک قضیه از اول به جای اشتباهی نگاه میکردم. تمام این لکه های جوهر، شبیه قطره های فرو افتاده از یک ابر هستند. من به جای بررسی تک تک ِاین قطره ها، باید نگاه میکردم ببینم از کدام ابر فرو ریخته اند که اینطور انبوه هستند و از یک جنس. 

وقتی به رنجش ها فکر میکنم، یادم نمی آید که او عامدانه کاری انجام داده باشد محض رنجاندن من، و همین دیوانه ترم میکند. چرا که ناگهان در مقابلش زنِ تمامیت خواه و سلطه‌گری هستم که رفتارغیر عامدانه و از سر دل‌پاکی و خوش‌قلبی او را، وارد دنیای پیچیده ی خودم کرده ام و نه تنها قدردان ِدوست داشته شدن توسط او نیستم، بلکه سادگی خالصِ دنیایش را هم درک نمیکنم و به رنجش می افتم. چه زن ظالمی. اینطور میشود که نزدیک شدن به او و دور شدن از او، هردو به شکل و قوتی، مرا از پا در می آورد. «احساس گناه» باستانی ای که در پایه های روحم ریخته شده، تمام قصر را به لرزه در می آورد و من میمانم با وجودی لرزان، در هر مراوده ای با او.

Sound healing...
ما را در سایت Sound healing دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : inner-chapters بازدید : 129 تاريخ : جمعه 29 فروردين 1399 ساعت: 15:16